صنایع دستی اصفهان
صنايع دستی اصفهان -صنايع دستی بيانگر صنعت و هنر نياكان و نمايشگر ذوق و هنر مردم هر كشور است. در روزگاران گذشته، صنايع دستی به عنوان پديده اي تمام عيار در هر عهد حضور فعال داشته است. در ايامی كه ماشين بوجود نيامده بود و حتي در دوراني كه حضور آن به گستردگی امروز نبود اين صنعت بود كه حامي تمامي استعدادها و آفرينش های سازندگی بشر بود.به همين دليل است كه امروز با نگاه به صنايع دستی هر قوم و قبيله اي مي توان دريافت آن قوم در چه مرحله اي از صنعتگري بوده است.
صنايع دستی اصفهان در طول قرن های متمادی به عنوان نماينده هنر اصيل قوم ايرانی در جهان معرفی شده است. از اين رو اگر اصفهان را مهد صنايع دستی ايران بناميم سخنی به گزاف نگفته ايم. چرا كه ويژگي هاي فكري و رواني صنعتگر اصفهاني مانند ذوق، هنر، پشتكار و قناعت موجب شده است تا فرآورده هاي دست ساز اصفهان نه تنها در كشورمان خريداران فراوان داشته باشد بلكه مسافران و گردشگران و علاقمندان خارجي نيز طالب دست ساخته هاي اصفهان با ويژگي هاي خاص آن باشند.
استان اصفهان يکی از بزرگترين مراکز توليد انواع مختلف صنايع دستی ايران محسوب می شود. اين استان از قديم الايام مهد هنرهای زيبا و صنايع ظريفه بوده است. تزئينات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاريخی اصفهان، از حدود قرنها پيش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و تذهيب و تحرير انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزيت هنری اصفهان گواهی می دهند.
سيم کشی، زرکشی، زربافي، گلابتون دوزی، پولک دوزی، زنجيره بافی، قالی بافی و نساجی از صنايع دستی رايج اصفهان است. اين صنايع دستی در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاريه، بازار صنايع دستی اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه يافت. به طور کلی طرح و نقش عموم صنايع دستی اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنی های روی پارچه تحت تاثير طرحهای تزئينی دوران صفويه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قديمی اقتباس می کنند و با خلاقيت خود، آنها را زيباتر می سازند. در حال حاضر اهم صنايع دستی اصفهان عبارتنداز:
- مینا کاری
- چاپ پارچه
- گلیم بافی
- منبت کاری
- ساخت و قلمزنی فرآورده های مسی و برنجی
- خاتم سازی
- قلمکارسازی
- قالی بافی
- نمد مالی
- گيوه بافی و گيوه دوزی
- سفال و سراميک سازی
- مليله سازی
- سکمه دوزی و قلاب دوزی
- نگارگری در اصفهان
- نقره سازی
- کاشی سازی
- طلا کوبی روی فولاد
- سوزندوزی اصفهان
- صحافی
- ضريح سازی
- فيروزه کوبی
مینا کاری :
میناکاری هنری با پیشینهای در حدود پنج هزار سال است که برای زیبایی بخشیدن زیور آلات و ظروف مختلف استفاده میشدهاست. این هنر ترکیبی از آتش و خاک است که با هنر نقاشی آمیخته میگردد و نقشهای زیبایی را میآفریند. به گفته برخی کارشناسان و در پی تطبیق دادن میناکاری های بیزانس با آثار ایرانی، این هنر در ایران شکل گرفته و سپس به دیگر کشورها رفتهاست. البته در اروپا آثاری باستانی یافت شده که پیشینهای بسیار طولانی دارند. برای نمونه شش انگشتر طلا مربوط به سیزده سده پیش از میلاد در قبرس یافت شده که نمونهای از میناکاری مرصع میباشند. همچنین مجسمه معروف زئوس که در یونان پیدا شده مربوط به پانصد سال پیش از میلاد میباشد.
همچنین در مورد لعاب شیشهای مینا بر روی فلز؛ و در کاوشهایی که در نهاوند صورت گرفت یک جفت گوشواره طلا به دست آمدهاست که سبک زرگری آن به سده هفتم تا هشتم پیش از میلاد مربوط میباشد.
یکی از این نمونههای قدیمی بازوبندی از طلا به همراه میناکاری های تزیین شده بر روی آن است که مربوط به دوران هخامنشیان میباشد. در حال حاضر این اثر باستانی در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری میشود.
اوج هنری این هنر در دوره سلجوقیان بوده که تهیه ظروف برنجی و میناکاری مرسومیت داشته است و این آثار به کشورهای همسایه نیز فرستاده میشده است. یکی از نمونههای ارزشمند این دوره «سینی آلب ارسلان» است که میناکاری بر روی نقره است و در موزه صنایع ظریفه بوستون نگهداری میشود. این اثر توسط استادی به نام «حسن الکاشانی» ساخته شده و نامش با خط کوفی بر روی آن حک شده است.
بشقابهای ساسانی که در ارمنستان کشف شده در موزه هنرهای اسلامی برلین و در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشوند، نمونههای از آثار باستانی میناکاری ایرانی میباشند. همچنین در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ و موزههای انگلستان و فرانسه نیز آثار دیگری از میناکاری ایرانی موجود میباشد. امروزه در ایران کانون تولید میناکاری شهر اصفهان می باشد و استادان برجسته ای در تولید آثار مینا مشغول به فعالیت هستند.
چاپ پارچه
قدیمی ترین مدرک مربوط به چاپ پارچه را از نقش دیواره های مقابر مصری مربوط به دو هزار هزار و صد سال ق.م بدست آورده اند و کهن ترین نشانه های موجود که از ساختن قالبهای شبیه قالبهای قلمکار حکایت دارد نیز در همین زمان با پارچه های باز یافته از قبور ” سکاها” مکشوفه در سرزمین مصر است.
قدیمی ترین قالبهای تراشیده شده از سنگ همراه با آثار سفالی سده های چهارم و پنجم میلادی در حفاریهای نیشابور بدست آمده اند که در فواصل نقوش آن آثار باقی مانده از پشم به چشم می خورد. باتیک یکی از انواع چاپ سنتی است که بوسیله ماده ای مقاوم (ترکیبی از سقز, موم و پارافین ) بر روی پارچه ابریشم انجام می شود. صورت ابتدایی این پارچه در کشور چین و سپس در جزیره جاوه اندونزی رایج شد و به تدریج در کشورهای دیگر دیگر صادر شد. هر سرزمین با توجه سنت, سلایق و ذوق خود در آن تحولی ایجاد کرد.
این هنر قبل از اسلام از طریق جاده ابریشم و بوسیله تجار آذربایجانی به ایران آمد و در آغاز بصورت ابتدایی آن (باتیک تک رنگ) در شهر تبریز رایج بود. صورت ابتدایی چاپ باتیک بدین ترتیب بود که از ترکیب برگ درخت مو, سود سوز آور و خاک رس ماده ای مقاوم و چسبناک بدست می آوردند و قسمتهایی از پارچه را بوسیله قلم مو با این ماده می پوشانده و تمامی پارچه را رنگرزی میکردند. پس از شستشوی پارچه قسمتهایی آغشته به چسب به رنگ اصلی پارچه و قسمتهای دیگر رنگین می شد.
در ایران به جای برگ موز از پیه گوسفند , موم خالص عسل و سقز خام این ماده را می ساختند که نام بین المللی آن ” واکس باتیک ” و در آذربایجان به “روغن کلاقه ای” موسوم است. در بدو ورود به ایران, چاپ باتیک به رنگ سفید بر زمینه مشکی انجام می شد که طرحهای آن به پر کلاغ شبیه بود و از این رو بنام کلاغه ای یا کلاقه ای شهرت یافت.
پس از مدتی رنگ قرمز را با رنگ سفید بکار بردند که بصورت خال هایی بر زمینه سیاه یا سرمه ای ایجاد می شود. و به آن ” سفید فلفلی” می گفتند و بر روی کرباس و با قابهای چوبی در اصفهان انجام می شد. از دوره صفویه, چاپ پارچه ابریشم به روش کلاقه ای در اسکو, کهنمو و باویل آذربایجان شرقی رواج یافت. چاپ قلمکار نوعی دیگر چاپ سنتی روی پارچه کتان, کرباس و … می باشد که نقش های روی آن بوسیله قالب یا مهر چوبی ایجاد شده است. علت نامگذاری ” قلمکار ” به شیوه ابتدایی تولید آن باز می گردد, که در گذشته با قلم روی پارچه طرحهای مورد نظر را نقاشی ( به اصطلاح قلم گیری ) کرده و سپس با مواد شیمیایی ویژه ای, رنگها را بر آن تثبیت می کردند. به مرور و به جهت دسترسی و ایجاد یکنواختی و هماهنگی نقوش, استفاده از مهرهای چوبی, جایگزین قلم مو شد.
به نوشته محققین, قلمکار سازی از اوایل قرن هفتم هجری قمری و هم زمان با حمله مغول در ایران رایج بود. قدیمی ترین قلمکار ابریشمی در مجموعه ” ژرم پشون” نگهداری می شود و متعلق به قرن ۱۲ ه.ق است و ظاهرآ متعلق به اصفهان می باشد. رونق قلمکار سازی ایران از دوره صفوی آغاز و به اواسط دوره قاجار ختم می شود. شهر اصفهان یکی از مراکز عمده این هنر بود. در این شهر هنرمندان قلمکار ساز به تولید و عرضه محصولات مختلف قلمکار با عالیترین کیفیت می پرداختند.
گلیم بافی
گلیم دست بافته ای ساده است از (تار پنبه یا پشم) و پود (پشم) که معمولاً از پشم حیوانات اهلی بر دار افراشته بافته شده که هر منطقه طرح مختص به خود را داراست و عموماً به عنوان فرش کاربرد داشته است. ممکن است بافت گلیم با تغییراتی کاربردهای دیگری غیر از فرش در بین عشایر داشته باشد: از جمله نمک دان ، جل اسب، نوار چادر. شاید بتوان گفت در آسیای مرکزی ، شرق اروپا و شمال آفریقا هر جا که پرورش بز و گوسفند و شتر رواج داشته و مردمانش در بافت فرش تخصص داشته اند گلیم هم بافته اند. مردمان ترکمن، ففقاز، ترک، عرب و... دستبافته گلیم را تولید و بکار برده اند.
در ادبیات فارسی عموماً گلیم با زیلو یا جاجیم و... به یک معنی بکار رفته است ولی به طور مشخص گلیم فرشی است که از بافتن پود بر تار هایی که بر دار افراشته تنیده شده است بافته می شود و از دستگاه کمکی نظیر ماسوره و... استفاده نمیشود که این مورد تفاوت گلیم با زیلو یا جاجیم و انواع دیگر ذکر شده در ادبیات می باشد.
مهم: گلیم با زیلو و جاجیم تفاوت دارد.
گِلیم یا پَلاس یکی از انواع صنایع دستی زیراندازی و پوششی است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند یا دیگر چهارپایان اهلی بافته میشود. گلیم به شکل سنتیاش، معمولاً برای پوشاندن زمین، دیوار یا رواندازی برای حیوانات باربر استفاده میشود ولی امروزه به عنوان یک پوشش مدرن برای خانههای شهری نیز خریداری میشود.
رنگهای استفاده شده در گلیم سنتی گیاهی هستند. گاهی گلیمها را برای جلوه بیشتر و کهنه شدن رنگ، با چای و پوست گردو شستشو میدهند. عشایر و بافتندگان گلیم محدودیتی در اندازه گلیم نداشته اند و با توجه به نیاز خود گلیم را در اندازه کوچک برای واگیره یا بزرگتر برای تزئین (گلیمچه) یا فرش بافته اند و استانداردی در ابن مورد وجود ندارد.
منبت کاری
منبت یکی از هنرها و صنایع دستی است. در این هنر نقشها به صورت نقش برجسته روی زمینه کار قرار میگیرند.
منبتکاری چوب یکی از شاخههای منبتکاری است ولی منبت کاری بیشتر به صورت کنده کاری روی چوب اجرا میشود.
واژه منبت به معنای کنده کاری خاص و همراه با خلل و فرج روی چوب است که سابقه ای دیرینه دارد، شاید بتوان آغاز تاریخ منبت کاری را از زمانی دانست که انسان نخستین بار، با ابزاری برنده چوبی را تراشیده است. در حال حاضر هم هنر منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ایران هنرمندان بسیاری بدان مشغولند اما متأسفانه رفته رفته استفاده از نقوش اصیل که شامل طرحهای اسلیمی و ختایی یا گل و بوته است رو به فراموشی می رود و طرحهای خارجی جای آنها را می گیرد. در نوعی از این هنر بجای آنکه زمینه چوب را کنده کاری کنند ونقش مورد نظر را برجسته سازند چوبهای مختلف را با رنگهای گوناگون طبیعی آن بریده پهلوی هم قرارمی دهند. این کار شباهت زیادی به هنر موزائیک دارد. در این گونه جدید از چوبهای شمشاد برای رنگ زرد و عناب برای رنگ قرمز استفاده می کنند. زمینه کار بیشتر از چوب گردو و یا ریشه درختان جنگلی است که خود دارای نقوش زیبایی هستند. مهمترین ماده ای که روی آن منبت کاری می کنند چوب است. این چوب باید محکم و بدون گره باشد. برای این منظور از چوبهای آبنوس، فوفل، بقم، شمشاد، و عناب و گردو، استفاده می کنند. البته آبنوس و بقم چون هم محکمتر و هم چربتر هستند دوام بیشتری دارند اما در ایران بخاطر فراوانی چوب گردو اکثراً از این چوب استفاده می شود.
منبت کاری چوب در شهرهای گلپایگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شایان توجه ای دارد.
ساخت و قلمزنی فرآورده های مسی و برنجی
قلمزنی:
قلمزني قلمزني مس و برنج آنچه امروز بعنوان قلمزني شناخته ميشود و مصنوعات فراواني اعم از مس و برنج بوسيله آنتزئين ميگردد در ايران داراي سابقه اي بسيار طولاني است. از آثار فلزي دوره هخامنش نمونههاي بسياري بدست نيامده تا دور نماي رواج اين هنر درآن دوران را مشاهده کنيم ولي مجموعه ظرفها و بشقابهاي نقره و طلاي عصر ساساني که بدست استادان ايراني قلم خورده است و سلاطين اين سلسله را در بزم يا رزم و شکار نشان ميدهد و در موزه ارميتاژ شهر لنينگراد نگاهداري ميشود رواج صنعت قلمزني را در آن عصر تاييد ميکند. در دوران اسلامي تاريخ ايران صنعت قلمزني رواج فوق العاده داشته است و شاهد بر اينمطلب مجموعه ابريقهاي برنزي و آثار زيباي فلزي از نوع بخوردان و ظرفهاي آبخوري است که بشکل حيوانات و پرندگان ساخته شده و بيشتر آنها در خراسان و همدان و ري و سمرقند بدست آمده است. جالبترين هنر فلز کاري دوره سلجوقي ترصيع مس قرمز رنگ و دادن نقره بر روي ظروفبرنزي و بعدا روي برنج بوده است. هنر طلا کوبي و نقره کوبي مفرغ در سده هشتم و نهم هجري به درجه کمال رسيد و در اين دوره آثاري مانند قدح و سيني و تنگ و هاون و قلمدان و منقل و آينه و جعبه جواهر و شمعدان ساخته شده است. کارهاي مفرغي عصر صفويه از بهترين کارهاي جهان بشمار ميرود. فولاد در دست هنرمندانعصر صفوي مانند قلم نقاش مطيع و انعطاف پذير و لطيف شده بود. نقش بر فولاد آنچنان زيباست که با قلم نيز بهتر از آن نميتوان ايجاد کرد. نمونههاي اين ظروف در موزه ايران باستان تهران موجود است. از پسنديده ترين نگارههاي قلمزنان به روي ظرفهاي مسي و برنجي در دوره قاجار نقشهاي غيراسليمي گلهاي در هم پيچيدهاي است که حيوانات و پرندگان بسياري را در بر ميگيرد و برخي از آنها همچون ميمون و فيل بومي ايران نيستند تصاوير پرندگان و حيوانات وجه مشخص اينگونه ظرفهاست. بيشتر فرآوردههاي فلزي که ظرف يک قرن اخير در ايران ساخته شده از مس هستند کهبسياري از اين فرآوردهها براي مصرف روزانه ساخته شدهاند و بدون تزئين هستند و عنصر اصلي زيبايي آنها همان شکل آنهاست ولي آلات مسي که ارزش نمايشي بيشتر داشتهاند معمولا مورد توجه صنعگران و هنرمنداني چون قلمزني و کنده کار و گاه نيز بر جسته کار قرار گرفتهاند. اصفهان هميشه از مراکز مهم صنعت قلمزني ايران بوده و هست و در حال حاضر بيشترينتعداد کارگاههاي صنايع دستي اصفهان را کارگاههاي قلمزني مس و برنج تشکيل ميدهند و تعداد شاغلين اين رشته نسبت به ساير رشتهها زيادتر است. دامنه هنر فلز کاري در ايران بسيار وسيع است از جمله ميتوان از هنر مشبک کاري نام بردکه وسايلي از قبيل فانوس، آباژورهاي پرنقش و نگار مسي و برنجي، بخوردان، گلدان و پوشش بطري را شامل ميشود. مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآوردههاي مس و برنج شامل: مس، برنج و آلياژ هايياز اين دو است. ابزار کار صنعتگران اين رشته از دو دسته تشکيل ميگردد يک دسته ابزاري که در مرحلهساخت محصولات مورد مصرف قرار ميگيرد مانند دستگاه خم کاري، موتور فرچه، کوره برقي، سندان، چکش، دسته ديگر ابزاري که در مرحله قلمزني مورد احتياج است مانند دستگاه قير آب کني، پرگار انواع قلم آهني، چکش و غيره . نحوه توليد شيوه کار قلمزنان چنين است که ابتدا داخل ظرف ساخته شدهاي را که قرار است قلمزني برروي آن انجام شود از قير پر ميکنند تا هم ضربات چکش باعث اعوجاج فلز نگردد و هم صداي ناشي از کار کردن با قلم و چکش کاهش يابد. سپس صنعتگر با بهره گيري از پرگار و الگوهايي که قبلا بر روي کاغذ ترسيم گرديده نقش مورد نظر را بر روي فلز منتقل نموده و پس از آن خطوط اصلي و مهم را قلم زده. و بعد از پايان قلمزني خطوط اصلي به انجام ريزه کاريها و حک خطوط ظريفتر ميپردازد. در پايان محصول ساخته شده را حرارت داده و قير را از آن جدا نموده و بوسيله روغن جلا وروغن کرچک به جلا دادن آن ميپردازند. طرحهاي مورد استفاده قلمزنان بيشتر ذهني است و ندرتا طرحهايي از کتب قديمي يا مينياتورهاي ايراني مورد استفاده شان قرار ميگيرد. بعضي از کارگاهها صرفا به ساخت محصولات مسي و برنجي مشغول هستند و در مقابلکارگاههاي ديگري فقط کار قلمزني بر روي اين فلزات را انجام ميدهند و دسته سوم کارگاههاي هستند که هر دو کار را انجام ميدهند.
ساخت و قلمزنی فرآورده های مسی و برنجی
يکی از پر رونق ترين رشته های صنايع دستی اصفهان ساخت و قلمزنی محصولات نقره ای مسی و برنجی است.
مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس و برنج است. مقداری از مواد اوليه مذکور از کشورهای ديگر نظير يوگسلاوی بقيه آن در ايران از شرکتهای برق منطقه ای و شرکت ملی نفت ايران و غيره تهيه می شود.
ابزار کار صنعتگران اين رشته از دو دسته تشکيل می شود. يک دسته از ابزار در مرحله ساخت محصولات مورد استفاده قرار می گيرد مانند دستگاه خم کاری، موتور فرچه، کوره برقی، سندان، چکش و دسته ديگر که در مرحله قلمزنی مورد احتياج است و عبارت از دستگاه قير آب کنی، پرگار، تعدادی قلم آهنی، چکش و غيره است. برخی از کارگاه های اين رشته صرفاً بکار ساخت محصولات نقره مسی و برنجی مشغول هستند و در مقابل کارگاههايی نيز وجود دارد که فقط کارقلمزنی برروی اين فلزات را انجام می دهند و دسته سوم کارگاههايی می باشند که به هر دو کار ساخت و قلمزنی تواماً می پردازند.
خاتم سازی
خاتمکاری از هنرهای ظریفه و صنایع دستی ایران است که سابقه و ریشهای کهن دارد.
درباره مخترع و مبتکر خاتم بین خاتمسازان و هنرمندان روایات گوناگونی وجود دارد ولی آنچه قابل ذکر است آن است که به درستی معلوم نیست اولین بار خاتمسازی را چه کسی ابداع کردهاست. در دائرةالمعارف فارسی آمدهاست: «زمان آغاز این هنر دانسته نیست، و آنچه درباره آن گفته میشود با افسانه همراه است. برخی از استادان خاتمساز هنوز بر این عقیدهاند که هنر خاتمسازی معجزه ابراهیم پیغمبر است»
صنعتگران مصری این روش را مانند بسیاری از هنرها و پیشههای دیگر از قبطیها اقتباس کردهاند، چندین قطعه و لوحه که روی آنها با چوب و استخوان موزائیککاری شدهاست در عین الصیره نزدیک قاهره دراوایل دوره اسلام به دست آمده و اغلب آنها درموزه صنایع اسلامی قاهره ویا موزه برلین وجود دارد که یکی از عالیترین نمونههای این صنعت درموزه متروپولیتن است
خاتم سازی یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان محسوب میشود.خاتم هنر آراستن سطح اشیاء با مثلثهای کوچکی است که طرحهای گوناگون آن همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. این شکلهای هندسی را با قرار دادن مثلثهایی کوچک در کنار هم نقشبندی می کنند. می توان گفت، کار خاتم نقشهای هندسی تشکیل شده از مثلثهای سه پهلو (متساوی الاضلاع) است که از عاج، استخوان، چوب و مفتول برنج ساخته شده و معمولاً به ضخامت ۲ میلی متر در سطح خارجی یا سطح داخلی و خارجی اشیاء چوبی چسبانده می شود.
آثاری که از قدیم مانده نظیر درهای کاخها، رحلهای قرآن و صندوقهای مقابر خاتمکاری نشان می دهد که این هنر در زمان قدیم و به ویژه عهد صفویه رواج کامل داشته یکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همین معلوم می کند تا چند سالی این هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شیراز مرکز این صنعت شده است.
در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلثهای بسیار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهیه می شد ولی به تدریج با پیشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلثها ریزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پیدایش تا کنون تحولاتی را داشته است. صنعتگران خاتم ساز برای تهیه خاتم از مواد اولیه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی دیگری این چنین تنوعی به چشم می آید. این مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لایه برنجی، سریشم گرم، سریشم سرد، فرمالین، فیبر و روغن جلا و تخته سه لایی. غیر از آن برای تکمیل ساخت از چفت و لولا و غیره نیز استفاده می کنند. از خاتم در تهیه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سیگار، عصا، پیپ، جعبه لوازم آرایش، جا کلیدی، جاقلمی و جلد آلبوم.
در اصفهان علاوه بر اشیاء خاتم که به شیوه شیرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مینا سازی توأم کرده اند که در شیراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمی که رویه آن را نقاشی مینیاتور می کنند و روی آنرا روغن می زنند.
قلمکارسازی
قلمکاری (یا چیت سازی) هنر چاپ یا نقش زدن روی پارچه است. این هنر در دوره شاه عباس در قرن ۱۱ قمری به علت علاقه درباریان و توجه خاصی که به این صنعت داشتند، به کمال رسید. در این دوره انواع مختلف قلمکاری تهیه میشد که از معروفترین آنها میتوان به قلمکاری زر یا اکلیل اشاره کرد. در این دوره بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکاری تهیه میشد. قلمکاری در طول زمان دستخوش تغییراتی در ماهیت و نحوه ساخت، اجرا و تولید انبوه شده است.
در دوره صفویه این هنر گسترش یافت و در حقیقت میتوان گفت دوره پررونق آن از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید. این هنر صنعت یکی از مهمترین شاخه های صنایع دستی استان اصفهان به شمار می آید ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین کاربرد اقتصادی این محصول میتواند همچنان در جامعه مطرح باشد اما امروزه نیازمند تغییر و تحولات جدی در حوزه تولید و بازار است.
قلمکاری (چیت سازی) سابقه روشنی ندارد و شاید مفصلترین توضیحی که تاکنون درباره آن داده شده همان باشد که قبلا فیلیس آکرمن (Phyllis Ackerman) در جلد سوم کتاب پوپ (Pope) بدست داده و از قول نویسنده ای تصور نموده این صنعت از زمان غزنویان (قرون ۴ و ۵ هجری) پیدا شده است.
مطلب قابل ذکر این است که بین نقشهای مربوط به قلمکاری و قالی و کاشی و همچنین تا اندازه ای گچبری و کنده کاری روی چوب وجه تشابه بسیاری هست که میرساند طراحان نقشهای قلمکاری و قالی و کاشی و همچنین اغلب نقش سازان کنده کاری چوب و منبتکاری و گچبری با استفاده از طرحها و نقشهایی که در این چند صنعت بکار میرفته و از تلفیق آنها با یکدیگر طرح و نقش جدیدی فراهم میساخته اند، بعلاوه اینکه نقشهای کاشی ایران بخصوص از دوره صفویان به بعد اغلب مأخوذ از نقشهای قلمکاری و قالی ایران است و مطلب دیگری که در جای خود جالب دقت میباشد اینست که اگر قبول شود که سابقه قلمکاری بعلت معمولتر بودن شیوه تکنیک اجرا و ساخت آن قدیمیتر از قالیبافی بوده است باید این نتیجه را قبول کرد که ابتدا نقشهای قلمکاری بدست اهل فن فراهم شده و سپس نقشهای مربوط به قالی با استفاده از آنها فراهم گردیده و نیز در گچبریها و کنده کاریهای روی چوب تاثیر بسیار بجا گذارده است وجه تسمیه قلمکاری از نوع تولید و نحوه ساخت آن در بدو پیدایش این صنعت است. به این معنی که در ابتدا روی پارچه های پنبه ای و احتمالاً ابریشمی با قلم طرحهای مورد نظر را نقاشی میکردند. به دلیل نیاز به سرعت زیاد در تولید قلمکارسازی به صورت فعلی یعنی استفاده از قالب برای کلیه طرحها و نقوش متداول شد و قلمکار نقاشی که باعث پیدایش قلمکاری امروزی شد در قهقهرای نابودی قرار گرفت.
در حال حاضر اصفهان مرکز تولید قلمکاری ایران است که در زمان صفویه پایتخت ایران بود. در این دوره بیشتر لباسهای مردان و زنان از پارچه های قلمکاری تهیه میشد. یک نوع قلمکاری با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه برای لباس مردانه و زنانه تهیه میشد و ازانواع دیگر قلمکاری میتوان حفرهای زر یا اکلیل جیگرانات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.
در قرن ده هجری بازار قیصریه اصفهان به صورت مرکز تجمع قلمکار سازان درآمد و کارگاه های تولید از سردر قیصریه تا انتهای بازار ادامه داشت. در حال حاضر قلمکار به وسیله قالبهای چوبی که دارای نقوش برجسته است انجام میشود(چیت سازی) و در حقیقت رکن اصلی قلمکارسازی (به عبارت بهتر چیت سازی)را قالب سازی تشکیل میدهد که معمولا توسط افرادی که حرفه و تخصص شان قالب تراشی است به تفکیک رنگ و حداکثر در چهار رنگ بر روی چوبهای مانند گلابی و زالزالک تراشیده میشود
قالی بافی
قالی بافی اصفهان گونهای قالی ایرانی است که در همین خطه یافت و تولید می شده است.
شاهان صفوی به قالی و قالیبافی بسیار علاقهمند بودند. کارگاههای قالی بافی دربار صفوی متصل به کاخ سلطنتی در جنوب عالی قاپو بین میدان شاه و چهل ستون، با استفاده از بهترین مواد اولیه همواره زیر نظر شخص شاه عباس بزرگ به کار میپرداختند. این توجه شاه صفوی موجب شد تا اصفهان آن روزگار سهم بزرگی را در بافت آثار برجای مانده در موزههای مختلف جهان را عهده دار گردد. حتی برخی از آنها نظیر قالیهای پلونز به سفارش پادشاه لهستان برای عروسی ولیعهد او بافته شد. این قالیهای ابریشمی، آراسته به تارهای طلا و نقرهاست و شاید از محصولات کارگاههای درباری اصفهان در پایان قرن دهم و آغاز قرن یازدهم هجری میباشد
یکی از صنایع دستی اصفهان قال بافی است.اصفهان در زمان صفویه یکی از مراکز عمده قالیبافی بود. در این شهر تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالیهای زر بفت بافته می شد. اصفهان در فتنه افغان آسیب فراوان دید و تعداد بسیاری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اولیه خود را به دست آورد. در زمان قاجاریه قالی بافی اصفهان دوباره احیاء شد. در جنگ جهانی اول اصفهان یکی از مراکز عمده تهیه قالیچه بود و پس از آن نیز بحرانهای زیاد اقتصادی تاثیر در کار قالی بافی نگذاشت چون قالیچه های آن بسیار ارزان تهیه می شد.
تعداد رنگهای انتخاب شده در قالیهای اصفهان بسیار محدود است. گره قالیهای اصفهان فارسی بوده و جفتی آن نیز کم نیست. رنگهای طبیعی بسیار کم مصرف می شود و بیشتر در قالیهای خوب از رنگهای شیمیایی دندانه ای استفاده می شود.
در روستاهای اطراف اصفهان نیز کم و بیش دارهای قالی وجود دارد. روی این دارها قالی و قالیچه ها طرح شاه عباسی و سایر طرحهای اصفهان بافته می شود. رنگهای بکاررفته در آنها عموماً نباتی بوده و بیشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده یا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گیاه دیگر استفاده به عمل می آید.
از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قالیچه های بختیاری و قالی های جوشقان بایستی نام برد. قالیچه های بختیاری را البته بیشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می بافند. قالی و قالیچه های جوشقان از زمان صفویه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پیش از زمان صفویان می رسد. ولی در روزگار شاه عباس این صنعت در آنجا توسعه بسیار یافت. در آن زمان کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه های اروپا و امریکا تعداد زیادی قالی وجود دارد که منصوب به این روستای کوچک بوده است. قالیهای جوشقان ریز بافت و دوپوده است.
نمد مالی
یکی از صنایع معروف اصفهان هنر نمد مالی است.
نمد محصولی از پشم یا موی شتر ، بز یا گوسفند است که بدون تار و پود در هم آمیخته می شود. هنرمند نمدمال در گذر تاریخ، با دستهای پرتوان خود پشم حیوانات دستآموز را با دست مالیده و به آن جانی دوباره بخشیده است تا زیرانداز یا پوششی برای همنوعان خود سازد...
نمدمالي از ابتدايي ترين شيوه هاي نساجي است كه گفته مي شود ابتدا در آسياي ميانه به وجود آمد . ازدوره نوسنگی مردمی که باپشم سروکار داشته اند ٬ نمد را می شناختند . اسناد ومدارک چینی 2300 پیش از میلاد درباره پادری ٬زره وسپر نمدی خبر میدهد . درگورهای عصر مفرغ ٬ درآلمان نمدهایی پیدا شده که تاریخ آن به 1400 پیش از میلاد می رسد . نویسندگان کلاسیک ٬ از همر به این طرف ٬ درباره نمد سخن گفته اند و آن را بطور عمده به ایران نسبت داده اند . در گور سکاهای سده پنجم پیش از میلادمسیح که در قسمتهای مستور از برف ویخ روسیه مرکزی پیدا شده اشیاء نمدی زیادی چون پرده ٬ قالی ٬ عرقچین ٬ جل اسب و پتو به دست آمده است . قبایل ترک که از این نواحی مهاجرت کرده اند و چادرنشینهای ایرانی نیز تا به امروز استادان مسلم هنر نمد سازی هستند. نه تنها کپنک نمدی با کلاه وآستین یکپارچه درست می کنند ٬ بلکه در تزیین وآرایش نمد با نقشه هایی که از پشم رنگ شده در دور نمد به کار می برند استادهستند . روشی که این چادر نشینان به کار می بردند ساده بوده وتا امروز هم پایدار بوده است . قدیمی ترین نمد موجود در گنجینه سلطنتی (شو سو یین) در‹‹نارا›› واقع در ژاپن متعلق به قرن هشتم پیش از میلاد است ٬ این نمد ها را از راه دادوستد یا به عنوان پیش کش به ژاپن می آوردند. شیوه نمد مالی و تهیه نمد از زمانهای گذشته تا کنون تغییری نکرده است و در نقاط مختلف تقریبا یکسان می باشد اما موادی که به پشم میافزایند گونا گون است . نمد مالی در شهرهای شهرضا و نجف آباد از رونق فراوان داشته و مرکز آن شهرضا می باشد.
گيوه بافی و گيوه دوزی
گیوهبافی یا گیوهدوزی از قدیمی ترین صنایع دستی سرزمین پارس (ایران) است و طبق سندهای تاریخی بدست آمده پیشینه این صنعت به حدود ۱۰۰۰ سال پیش باز میگردد.
البلخی تاریخنویس، در سال ۱۱۰۵ میلادی میگوید که غندیجان (جمیله امروز) در فارس و اصفهان صنعت گیوه بافی مشهور بودهاست. در سال ۱۳۴۰ میلادی نیز مستوفی جغرافی نگار، پس از بازدید از آن منطقه مینویسد که پیشه گیوه بافی در آنجا در اوج تکامل بودهاست.
پایافزار گیوه، با توجه به آب و هوای معتدل ایران خنک، سبک و قابل شستشو طراحی شدهاست و به دلیل داشتن تمامی این ویژگیها در میان روستاییان و کشاورزان، از گذشته تا امروز مورد استفاده قرار گرفتهاست.
متأسفانه گيوه دوزی در شهرهای مختلف استان اصفهان در حال از بين رفتن است. گيوه دوزان اين شهر علاوه بر توليدگيوه به تعمير کفش نيز می پردازند. نحوه توليد گيوه که شامل تهيه رويه، تهيه تخت گيوه و نهايتاً دوخت رويه و تخت است، همانند ساير مناطق کشور است.
سفال و سراميک سازی
سفالگران ایرانی در زمان مادها در توسعه و رواج لعاب برای پوشش ظروف سفالین پیشگام بودند، اگرچه پیشتر لعاب در پوشش آجر در معبد جغازنبیل در سده 13 پ.م به کار برده شده بود.
سفال و سراميک سازی یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان است که در شهرهای نطنز و شهرضا رواج دارد. شهرضا از مراکز عمده سفال سازی ايران است و محصولات آن دارای خريداران بسيار است.
نقشهايی که در سراميک شهرضا به چشم می خورد اغلب نقش گل و بوته و ماهی است و برای رنگ کردن لعاب نيز از اکسيدهای فلزات آهن، مس و منگنز و کبالت استفاده می شود. درشهر نطنز نيز يک کارگاه سراميک سازی با استفاده از خاک استون ور محصولات جالبی را توليد می کند. در شهر اصفهان هم کارگاههای متعدد سفال و سراميک سازی وجود دارد
تولید سفال و سفال سازی از نخستین هنرها و صناعات انسانی است که می توان با بررسی سیر تحول و تکامل شیوههای ساخت و مصنوعات این صناعت برخی وجوه تطور و تکامل حیات اقتصادی، صنعتی و حتی سیاسی و اجتماعی جوامع بشری را شناخت. اگرچه آغاز سفالگری به عنوان صناعی بشری روشن نیست، اما سفالگری را از نخستین مهارتها و صناعات انسان می شناسند که شاید بشر بر حسب تصادفی و مشاهده در طبیعت و پیرامون، آن را آموخت و به ضرورت تکامل بخشید و با پخت سفال در کوره و اختراع چرخ به این صنعت رونق داد. اگرچه پیشینه سفال و آثار به دست آمده در ایران بسیار ژرف و طولانی است و حتی سفالهایی مربوط به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال قبل به دست آمده است که وجود قدیمیترین تمدنهای بشری در ایران زمین را نشان میدهد، اما استان اصفهان و تپههای سیلک از نخستین کانونهای این صناعت بشری است که می توان بر اساسی یافتههای شش دوره تمدن سیلک سیر تکاملی این صناعت را دریافت.
مليله سازی
ملیلهکاری شاخهای از هنر فلزکاری است که با مفتولهای نازک نقره انجام میپذیرد.
ملیلهکاری یکی از صنایع دستی اصفهان است. در این شهره کالاهای نقره مانند سینی، قندان، گیره استکان، گلسینه و... با روش ملیلهکاری ساخته میشود.
نقره به کار رفته در این هنر عیار ۱۰۰ دارد. شمشهای نقره را با چکش یا دستگاه نورد به شکل مفتولهای چهارپهلو باریک میکنند و ابتدا نقشهای کوچک را میسازند سپس آنها را در کنار هم در یک قالب قرار داده و با نقرهای با عیار پایینتر لحیم میکنند.
نقشهای معمول ملیلهکاری، بته جقه، ریزه جقه، برگ فرنگ، برگ، غنچه، پیچ، جفت پیچ، پیچک، سه چشمه و... نام دارند
صنعت پوست دوزی یکی از صنايع دستی اصفهان در گذشته بوده است ولی اکنون آن رونق ديرين را ندارد. فرآورده های پوستی اصفهان به لحاظ ظرافت و لطافت الياف و رنگ سفيد يکدست آن خواستاران زيادی دارد. بررسی ها نشان می دهد که تعداد خريداران فرآورده های پوستی روز به روز در حال کاهش است، از طرفی کاهش تعداد کارگاههای پوست دوزی نيز حاکی از نقصان تقاضا برای محصولات مذکور است.
سکمه دوزی و قلاب دوزی
يکی ديگر از رشته های صنايع دستی اصفهان سکمه دوزی و قلابدوزی است.مواد اوليه مورد استفاده سکمه دوزان و قلابدوزان عبارت است از:کتان ايرانی و خارجی و نخ پنبه ای (که از تهران تهيه می شود و به صورت کلاف يا عمامه ای است)، کتان خارجی را که بيشتر هم مورد استفاده دارد و عرض آن 140 سانتيمتر است. روميزی گرد، زيربشقابی و دستمالهای مخصوص از انواع محصولات سکمه دوزان يا قلابدوزان است. سکمه دوزی به نوعی دوخت اطلاق می شود که با فشار آوردن به وسیله ی دوخت بر روی پارچه کیفیت بافت را تغییر داده و آنرا به شکل دلخواه درمی آورند. سکمه دوزی یکی از ویپه دوخت هایی است که مختص ایران و جایگاه آن اصفهان بوده است. این دوخت سابقه ی کهنی در تاریخ کشورمان دارد آغاز این هنر به دوره ی قبل از اسلام می رسد ولی شکوفایی آن در دوران اسلامی است درازمندی گذشته زنان ایرانی برای حفظ حجاب از روبندهایی استفاده می نمودند که قسمتی از آن که درمقابل چشمان آنها قرار می گرفت و بیشتر به صورت مستطیلی بود و سکمه دوزی می شد تا استفاده کنندگان از آنها بهتر بتوانند جلوی خود را ببینند. سکمه دوزی معمولاً با : چشمه دوزی ، شبکه دوزی ، اشرفی دوزی ، ستاره دوزی ، گل اشرفی و قلاب دوزی همراه می باشد. سکمه دوزی به کشیدن تعدادی تار یا پود و یا هر دو ، از نقطه یا نقاط معینی از پارچه و پر کردن جای آنها با سورن دوزی به طوری که نقش منظمی از آن پدید آید می گویند.
نگارگری در اصفهان
یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان نگارگری است. نگارگری در ايران از سابقه ای طولانی برخوردار است. در زمان شاه عباس دوم که اصفهان پايتخت و مرکز هنر ايران شد، نگارگری هم در اين شهر تکامل يافت.
معمولاً برای نگارگری از چوب، عاج، فيبر و استخوان استفاده می شود و هر کارگاه رأساً اقدام به توليد می کند ومعمولاً برای دور قاب عکس و جعبه از خاتم و مينا استفاده می شود. ضمن آن که بايد گفت عده ای از هنرمندان اصفهانی نيز در زمينه طراحی فرش، تذهيب و تشعير هم فعاليت دارند.
از دوره سلطنت شاه عباس تا پایان حکومت صفوی ( سده یازدهم هجری )
مکتب اصفهان ( آغاز ۹۷۷ هـ.خورشیدی - ۱۰۰۷ هـ.ق با حمایتهای شاه عباس صفوی - تا پایان حکومت صفویان ۱۱۰۱ هـ.خ برابر با ۱۱۳۵ هـ.ق )
مکتب اصفهان عنوانی است که برای اوجگیری فعالیتهای مختلف فلسفی ، فقهی و هنری در طی سده ۱۰ و ۱۱ هـ.خ ( سده ۱۷ و اوایل ۱۸ میلادی ) در اصفهان به کار برده میشود و این دوره از زمانی آغاز شد که شاه عباس در۹۷۷ هجری خورشیدی ( ۱۰۰۷ هجری قمری/ ۱۵۹۸ میلادی ) پایتخت صفویان را به اصفهان منتقل کرد و بعد از شاه عباس تا پایان دورۀ صفویه ادامه داشت ، این دوره با سقوط اصفهان به دست افغانها و سرنگونی صفویان در سال ۱۱۰۱ هـ.خ / ۱۱۳۵ هجری قمری/۱۷۲۲ میلادی به پایان رسید.
با انتقال پایتخت صفویه به اصفهان توسط شاه عباس ، دانشمندان به این شهر مهاجرت میکنند و مورد حمایت دربار قرار میگیرند. در این مکتب آموزههای فلسفه سینوی ابن سینا ، فلسفه اشراقی سهروردی ، عرفان نظری ابن عربی و تعلمیات امامان شیعه تلفیق گردید و یک همنوایی فکری ایجاد شد. بنیانگذار مکتب اصفهان میرداماد است که دستگاه فلسفی با عنوان حکمت یمانی را بر اساس اصلاح فلسفه اشراقی سهروردی ایجاد کرد. در حکمت یمانی بر تجارب و شهودهای ذوقی-عرفانی بیش از مباحث استدلالی تأکید میشود. شخصیتهای برجسته دیگر این مکتب میرفندرسکی ( مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی - بخش فِندِرِسک یکی از بخشهای شهرستان رامیان در استان گلستان به فاصلۀ ۵۰ کیلومتریِ شرقِ گرگانِ کنونی ست . ) و شیخ بهایی ( بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی ) هستند. در دورۀ نگارگری اصفهان ، هنرمندان به آزادی عمل بیشتری نسبت به دورۀ قزوین و حتی دوره های قبل دست یافتند ، در دوره قزوین به دلیل شرایط خاصی که بر هنرمندان حاکم شده بود نقاشی از درون کتابهای خطی بیرون آمد و در دورۀ اصفهان این سبک رواج ِ بیشتری یافته و طراحی به صورت تک ورقی با موضوع زندگی سنتیِ مردم بیشتر رشد کرد و در این دوره سبک طراحی به شیوۀ قلمگیری از اهمیت خاصی برخوردار گردید.در مکتب اصفهان به علت توجه خاص هنرمندان به نقاشیهای " تک چهره " ، نقاشی به شیوۀ قدیم که درآن تعداد زیادی پیکره های انسانی تصویرسازی می شد ، از رونق می افتد ، هر چند که در ابتدای این دوره آثاری به شیوۀ دوران شاه تهماسب خلق شده ولی ناچیز است ، که یکی از دلائل ایر تغییر را میتوان ارتباط و آمد و شد ِاصفهان را با ممالک اروپایی دانست.
نقره سازی
بشر از چهار هزار سال ق.م،پس از کشف طلا،با کاربرد نقره آشنا بوده است.نقره فلزی است که مانند طلا و مس به صورت خالص در طبیعت موجود است،ولی بیشترین مقدار آن از سنگ معدن استخراج می شود.آثار کشف شده در تپه های سیلک کاشان متعلق به هزاره چهارم ق.م،یادآور این نکته است که مردم این ناحیه از ایران با کاربرد این فلز پالایش و ساخت اشیاء سیمین،آشنایی کامل داشته اند.معادن بسیاری در نقاط مختلف ایران دارای سنگ نقره هستند،از جمله:معادن نخلک در میانه کویر لوت در شمال انارک،که در زمان ساسانیان از محصول آنها به ویژه در ساخت ظروف سیمین استفاده می شد.هنر نقره کاری در عصر ساسانیان رونق بسیار داشت.از مقایسه اشیاء مکشوفه ساسانی با کارهای مشابه همعصر خود در بیزانس و روم،استنباط میشود که این دو هنر در تکنیک کار و اسلوب ساخت،نباید تفاوت چندانی با یکدیگر داشته باشند نقره سازی از جمله صنايع دستی رايج در شهر اصفهان است کارگاههايی که در آنها کار نقره سازی انجام می شود کارهای ديگر از جمله قلمزنی روی نقره محصولات مسی و برنجی انجام می دهند.انواع فرآوده های توليدی نقره سازان عبارتست از: سرويس چايخوری، گلدان، شمعدان وسرويسهای چند پارچه. نقره سازی یکی از صنایع مشهور و رایج در اصفهان است و در این رشته استاد کاران ماهری تربیت یافته اند. محصول نقره اصفهان، در حدود ۳۰ درصد مصرف محلی خرده فروشی دارد و بقیه آن به شهرهای داخلی و خارجی صادر می گردد.
انواع فرآوده های تولیدی نقره سازان عبارتست از: سرویس چایخوری، گلدان، شمعدان و سرویس های چند پارچه.
کاشی سازی
کشور ایران با تاریخ و تمدن کهن در هنر و صنعت و برخورداری از ذخایر معتنابهی از مواد اولیه از دیر باز با عنوان بستری مناسب برای صنعت کاشی و سرامیک مطرح بودهاست. تولید کاشی سرامیکی در این سرزمین از مراحل بسیار اولیه و با روشهای ابتدایی از حدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح با تولید انواع آجرهای لعابدار، کاشیهای تزیینی و مینا آغاز شدهاست.
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته میشود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشهای بوده و کاملاًّ صاف و صیقلی میباشد. کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژهای دارد مانند حمامها، توالتها، آشپزخانهها و آب ریزگاههای عمومی و غیره. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار میرود.
واژه کاشی از نام شهر کاشان اقتباس شده که از اوایل دوران اسلامی به عنوان مرکز صنعت سفال سازی مشهور بود
کاشی سازی يکی از اصلی ترين صنايع دستی اصفهان است. در اين فرآورده ها ويژگی طرحها و نقشهای قديمی به خوبی حفظ شده است و حتی امروز هم خواستاران بسياری دارد. از ديگر هنر هايی که با استفاده از کاشی در اين استان انجام می گيرد کاشی معرق می باشدکه عبارت از بريدن و خرد کردن کاشی و در کنار هم قرار دادن آنهاست. از آنجاکه نقشهايی که روی کاشی ها پياده می شود تا حدی پيچيده است کاشی سازها نمی توانند آنها را به صورت ذهنی ترسيم کنند، از اين رو صنعتگران طرحهای مورد نظر را به طراحان سفارش می دهند. پس از اينکه طرح مورد نظر تهيه شد صنعتگران آنرا روی کاشی پياده می کنند. برای اين منظور طرح مورد نظر را روی کاشی ساده که قبلاً آماده شده قرار می دهند و سپس روی خطوط طرح، سوزن فرو می کنند و به اين ترتيب خطوط نقشه در جای سوزن باقی می ماند که باريختن گرد زغال روی منفذهای ايجاد شده، شکل و طرح مورد نظر برروی کاشی انتقال داده می شود. پس از آن خطوط را بر حسب ذوق و سليقه رنگ آميزی کرده و جهت پخت به داخل کوره می گذارند. از اين به بعد محصول آماده عرضه به بازار خواهد بود.
طلا کوبی روی فولاد
طلاکوبی روی فولاد یا کوفتهگری، یکی از شاخههای صنایع دستی فلزی ایران است.
در لغتنامهی دهخدا، ذیل واژهی طلاکوب اینگونه آمدهاست: ))طلاکوب؛ آنکه ورقهای طلا و نقره را بسازد((
برای عمل زرکوب نیز، این شرح آمدهاست: ((زرکوب؛ کسی که ورق طلا و نقره سازد. زرکوبنده. آنکه شغلش طلاکوبی است( (
در این پژوهش، طلاكوبی روي فولاد یا كوفتهگري، یکی از رشتههای صنایع دستی فلزی است که در آن، ازطريق نَقركردن سطوح محصول فولادی و جایگذاری مفتولهای نازک طلا، مس یا نقره در شیارهاي ایجادشده، محصول فلزی را تزیین میکنند.
هنر- صنعت کوفتهگری یا فولادسازی، برگرفته از ساخت اشیای آهنی است که بهصورت هنری توسعه یافتهاست. این هنر از دورهی هخامنشیان با ساخت جنگافزارها و مهرها رایج بوده، اما آنچه ما امروزه از این هنر میشناسیم یعنی استفاده از فولاد و زرکوبی روی آن، از دورهی سلجوقیان رواج و در دورهی صفویه که مذهب تشیع در کشور رسمیت یافت. این هنر در علمسازی و ساخت مجسمهی حیوانات و پرندگان برای تزیین علمها رایج شد.
در دورهی قاجاریه نیز علمسازی توسعهی زیادی یافت و روشهای مختلفی در این هنر بهکار گرفتهشد
طلاکوبی يکی از شيوه های تزيين اشياء و آثار فولادی است که در شهر اصفهان رواج دارد. از فولاد علاوه بر افزارهای معمولی اقدام به ساخت علم نيز می کنند که می دانيم آن را پيشاپيش صف عزاداران بويژه در مراسم سوگواری سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع)، حرکت می دهند. علم علاوه بر تيغه های فولادی معمولاً دارای پيکره هايی از برخی از پرندگان حيوانات ديگر و نيز گلدان، قوطی و شمعدان است که تمامی آنها به ميله ای که قاب بر آن تکيه دارد متصل است و برروی تيغه های علم بويژه تيغه وسط که از ساير تيغه ها بلندتر است اسماء مبارکه طلاکوبی می شود.
در حال حاضر طلاکوبی برروی مجسمه های پرندگان و حيوانات نظير طاووس، کبوتر، آهو، شير و... (که در واقع به تقليد از پيکره هايی که به انواع علم های سوگواری متصل است، ساخته و پرداخته می شود.) نيز صورت می گيرد.
اصفهان مهمترین مرکز طلاکوبی روی فولاد در ایران است.
سوزندوزی اصفهان
سوزندوزي هنر آراستن سطح روئين پارچه هاي ساده با بهره گيري از نخهاي الوان و با كمك سوزن و قلاب و در يك مورد كمك از سوزن و قلاب است و دست اندركاران آن به مدد بخيه هاي ظريفي كه بر منسوجات ساده مي نشانند معمولا تلفيق زيبايي از صبر ، شكيبايي و هنر را به نمايش مي گذازند.
سوزندوزيهاي ايراني كه به اشكال مختلف انجام مي شود يكي از گسترده ترين شاخه هاي 109 رشته هنرهاي سنتي است و به جرات مي توان گفت تنوع و تعددي كه در اين رشته مشاهده مي شود در هيچيك از ديگر رشته هاي صنايع دستي وجود ندارد و بيش از ساير گونه هاي صنايع دستي است.
در سوزندوزي طرح را از طريق نخ کش کردن زمينه ي پارچه مشخص مي کنند و با سوزن و نخ مراحل مختلف سوزندوزي را که شامل دور دوزي – توري دوزي – توري گلدوزي – سکمه دوزي – شبکه دوزي – ستاره دوزي – گل اشرفي دوزي – زير رفت دوزي – تکه دوزي و خامک دوزي – مي باشد مي دوزند.
سوزندوزی از صنایع دستی اصفهان است که توليدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است.در حال حاضر از اين هنر علاوه بر کلاه برای تهيه زير ليوانی، کمربند، کفش، جليقه استفاده به عمل می آيد. طرحهای سوزندوزان عموماً ذهنی و ملهم از برداشتها و بينشهای مشخص هنرمندان از محيط طبيعت است و بيشتر شامل گل بوته های تمثيلی می شود. هنر سوزندوزي ، قلاب دوزي و مليله دوزي يکي از مشخص ترين شعبات صنايع دستي استان اصفهان است که قدمت آن به قبل از دوره صفويه مي رسد و انواع محصولاتي که به وسيله آن ها تزيين مي شوند شامل سجاده - جلد قرآن - انواع بقچه ها - روميزي - زير بشقابي - زير قلياني و غيره مي باشد.
صحافی
صحافی و جلدسازی در عصر صفویه به اوج رسید و هنرمندان اصفهانی در تکامل آن ابتکار و خلاقیت بی مانندی از خود نشان دادند بود. در دوره صفویه در سمرقند، بخارا، مشهد و اصفهان کاغذسازی رواج داشت و تا زمان قاجار نیز ادامه پیدا کرد ولی بعد از آن کاغذسازی دستی تنزل و کاغذسازی به شکل دیگری رونق یافت.
این هنر در دوره تیموریان و بخصوص در مکتب هرات پایهگذاری شده بود. انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایتی که از هنرمندان به عمل آمد باعث شد قرآنهای دست نوشته مجلل و فاخر به بهترین وضع و شیوه صحافی شود. نسخههای زیادی از شاهنامه، اشعار نظامی، جامی و آثار سایر سرایندگان نامدار و مشهور به دست جلدسازان و صحافان به شاهکارهائی از هنر تبدیل بشوند. در این زمان بود که آثار خطاطان بزرگ نستعلیق مانند سلطان علی مشهدی، میرعلی کاتب و دیگران جمعآوری شد و جلدسازان با استفاده از روشهای ابداعی خویش آثاری بوجود آوردند که بسیاری از آنها امروز زینت بخش موزههای بزرگ جهان است. هنرمندان بزرگ این فن در فنون صحافی و اقسام جلدسازی سوخت و روغنی و ساه و حاشیهسازی کتب این هنر را به جائی رساندند که بسیاری از آثار این دوران بر مکتب هرات برتری یافتند. در دوره صفویان هنرمندان این رشته از صنعت دستی در بیشتر صنایع ظریفه آن روزگار مهارت داشتند بطوری که در شرح حال اکثر قریب به اتفاق این هنرمندان میبینیم در خطاطی و نقاشی و تذهیب و مرکب سازی و میناکاری و کاغذسازی نیز سرآمد بودند. پس از دوره صفوی با انتقال پایتخت از اصفهان هنر صحافی نیز مانند دیگر هنرها در بوته فراموشی گرفتار شد. در دوران قاجار بار دیگر صحافان و جلدسازان به احیاء این هنر پرداختند. از بزرگان این هنر در دوران قاجاریه آقا محمدتقی صحاف اصفهانی است که علاوه بر صحافی و جلدسازی در طراحی و رسامی و طرح نقشههای قالی و کاشی کاری و معرق سازی با پوست و بسیاری از فنون دیگر در زمان خود بی نظیر بود.
فردریش لانکامرر در سالهای پس از جنگ دوم تا پس از انقلاب ایران نقش مهمی در صنعت صحافی ایران داشت و کتابهای صحافی شده او در موزهها و مجموعههای خصوصی نگهداری میشود.
صحافی عبارتست است از عمل اتصال همه برگهای کتاب و قراردادن آنها در پوشش و محافظ به نام جلد که می تواند با دست يا با ماشين باشد. البته اين کار در قديم بيشتر توسط دست هنرمندان با ذوق انجام می گرفت و هر هنرمند با ذوق و استعداد آثاری هنری خلق می کرد که نمونه های آنها هم اکنون درموزه ها موجود است.
قديميترين نسخه های جلد شده، از روايتهای انجيل بود که مربوط به شش قرن بعد از ميلاد است که در مصر نوشته و کاغذ آن از جنس پاپيروس است. که روی آن را از چرم می پوشاندندو برای بستن آن از چرم استفاده می کردند.جلدها را از نظر نوع ساخت آن به انواع مختلف میتوان تقسيم کرد که هر کدام از روشها به مرور زمان در اثر پيشرفت هنر جلد سازی بوجود آمده است.
1-جلدهای سوخت
2-جلدهای ضربی
3-جلدهای لاکی
ضريح سازی
از علت و زمان پیدایش ضریح در قرنهای نخستین و چگونگی تغییر و تحول آن به شکل کنونی اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی اعتقاد مسلمانان بر لزوم رعایت احترام و تکریم بزرگان دین انگیزهای بوده است تا پس از درگذشت آنان، با ایجاد بنای یادبود و نصب صندوق و سپس محجر و بعد ضریح بر روی مقبره، آرامگاهها را به مزار تبدیل سازند.
ضریح به معنای اتاقک و صندوق از همان قرن نخست قمری رایج بوده است؛ مثلاً از نصب صندوق و ایجاد سقف و بنایی کوچک بر مدفن امام حسین(ع) تا سال ۶۵ق گزارشهایی وجود دارد. همچنین هارون عباسی در حدود ۱۷۰ق ضریح مرقد امام علی(ع) را با آجر سفید بنا کرده است؛ اما ظاهراً پیشینه ضریح به شکل کنونی (مشبک و از نقره و مس) به دوره صفویه برمیگردد.
ابن بطوطه (۷۰۳ ق/ ۷۷۹ ق) در سفرنامه خود از ضریحی چوبی بر مزار امام رضا(ع) یاد میکند که سطح آن را با صفحات نقره پوشانده بودند.
ضریح سازی از گونههای هنر مذهبی و تلفیقی از نگارگری، خطاطی، قلمزنی، منبتکاری، طلاکاری، فلزکاری... است. از این رو معمولاً برای ساخت ضریح، تیمی از فلزکاران (زرگران، قلمزنان، مشبککاران، میناکاران) با هم همکاری میکنند. ضریح سازی از صنایع دستی رایج در اصفهان بوده است. علاوه بر خود ضریح، برای ساخت درهای اماکن متبرکه نیز از ضریحسازی استفاده میشود.
در ساخت ضریح نام بانی، تاریخ ساخت، نام صاحب قبر و... درج میشود. ضریح از بدنه و اسکلت، پیکرههای سنگی، ستونها، پایه ستون، گوی ماسورهها، لچکیها، ترنجها، کتیبههای نقره، حواشی برجسته کاری، کتیبههای طلامشبکهای طلایی، زهوارها، میخهای تزیینی، گلدانها، نقاشیهای داخل ضریح، پارچه روی سقف مزار و... تشکیل میشود.
ضریح سازی هم یکی از صنایع دستی اصفهان است.در اصطلاح فارسی ضريح را صندوقی بر قبر و حفاظی گرداگرد قبر معنا کرده اند. که بعضاً با عناوينی چون صندوق حايل حفاظ محجر نيز همراه است. در فرهنگ فارسی امروز چنين آمده است: ضريح صندوقی مشبکی است که برروی مزار اوليا و قدسيان نصب می کنند.
نکاتی که در ساخت ضريح بايد رعايت شود: عامل تقدس، عدم کاربرد صورت در نقوش، کتيبه های قرآنی و طلا، آوردن سوره های ياسين، الرحمن (آيه تطهير، آيه نور، عددهای بکاررفته و سمبل آنها، ذکر نام بانی و تاريخ ساخت آن، علامتی به عنوان شاخص ضريح و صاحب آن، ديگر مدفونين در ضريح)
فيروزه کوبی
از صنایع دستی است و با نشاندن قطعههای کوچک سنگ فیروزه به حالت موزاییکی بر سطح ظرفها، زیورآلات و اشیای تزئینی (از پایههایی به جنسهای مسی، برنجی، ورشویی یا برنزی) ساخته میشود. بین قطعههای فیروزه نوعی لاک تیرهرنگ قرار میگیرد. هر چه ظرف فیروزه کوبی شده پرکارتر و منظمتر باشد و فاصله کمتری بین قطعات فیروزه باشد، ارزش هنری آن بیشتر است. امروزه مرکز این هنر اصفهان است.
این هنر حدود ۶۰ یا ۷۰ سال پیش در مشهد (خراسان شمالی) به دست یوسف حکمیان (معروف به محمدرضا) انجام شد یا از روسیه به ایران آورده شد و ۲۰ سال پس از آن توسط حاج داداش به اصفهان برده شد.
فيروز کوبی يکی از معدود رشته های صنايع دستی است که سابقه تاريخی چندانی نداشته و در حال حاضر هم توليد محدودی دارد و همين امر باعث آن گرديده تا فيروزه کوبی آنگونه که بايد شناخته نشده باشد هر چند که زيبايی و گيرايی يک محصول خوب صنايع دستی را با خوددارد.
قدمت فيروزه کوبی به حدود 70سال قبل می رسد و در آن زمان صنعتگری بنام«يوسف حکيمان» معروف به محمد رضا در مشهد کار فيروزه کوبی بر روی زينت آلاتی نظير دستبند، گل سينه، گوشواره... را شروع کرد. و حدود 20 سال بعد اين صنعت توسط صنعتگر ديگری بنام«حاج داداش» از مشهد به اصفهان برده شد.
در حال حاضر صنعت دستی فيروزه کوبی فقط در اصفهان رايج و صنعتگران شاغل در اين رشته نيز همچون توليد آن محدود است.
در اصفهان فيروزه کوبی صرفنظر از جواهرات در ظروفی مانند بشقاب، ليوان، کاسه و گلاب پاش و... نيز مورد استفاده قرارمی گيرد. يکی از کارهای جنبی صنعت فيروزه کوبی تهيه«زيرساخت» است که در کارگاه زرگری و به طور جداگانه صورت می گيرد.
يک فرآورده فيروزه کوب اعم از زيور آلات و يا ظروف عبارت از شيئی است مسی، برنجی، نقره ای و يا برنزی که ذرات و قطعات ريز سنگ فيروزه بر قسمتهايی از سطوح آن به فرم موزاييک در کنار هم نشانده شده و به اين ترتيب جلوه ای خاص به آن بخشيده می شود.