میدان نقش جهان اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
گردشگران خارجی حتی قبل از آنکه کار ساخت میدان نقش جهان اصفهان به پایان برسد، به دیدن آن میآمدند و آن را همتراز زیباترین میدانهای جهان برمیشمردند.
پس از قرنها سابقهی شهرنشینی، اصفهان بناهای زیادی به خود دیده است. گسترش بیسابقهی اصفهان از سال ۹۷۱ خورشیدی (۱۵۹۰ میلادی)، یعنی زمانی که شاه عباس اول اصفهان را به عنوان پایتخت صفویان بازسازی کرد، شروع شد. توسعهی سریع و معماری خارقالعادهی اصفهان آن را به عنوان «اصفهان، نصف جهان» رساند و بسیاری از گردشگران خارجی را مجذوب خود کرد. در این مقاله نگاهی به نوشتههای بازدیدکنندگان خارجی دربارهی یکی از نمادهای توسعهی اصفهان، یعنی میدان نقش جهان، میاندازیم.
پیترو دلاواله (Pietro Della Valle) ایتالیایی در همان زمان شاه عباس اول، در سال ۹۹۶ خورشیدی (۱۶۱۷ میلادی)، به ایران سفر کرد. او در وصف میدان نقش جهان مینویسد:
میتوان از دو محل نام برد که به نظر من نه تنها نظیر آنها در قسطنطنیه (استانبول) نیست، بلکه با بهترین آثار مسیحیت برابر و حتی بدون تردید بر آنها مزیت دارند. یکی از این دو محل میدان شاه یا میدان اصلی شهر واقع در جلوی قصر سلطنتی است که طول آن ۶۹۰ و عرض آن ۲۳۰ قدم میشود. عرض میدان یک سوم طول آن است و درِ خانهی شاهی در یک سوی طول آن قرار گرفته است. ورودی خانهی شاه در یکی از اضلاع طولی میدان شاه واقع شده، ولی در وسط آن نیست؛ به طوری که اگر این ضلع میدان را به سه قسمت کنیم، از یک طرف یک سوم و از طرف دیگر دو سوم با ضلع غربی میدان فاصله پیدا میکند و برای بیان حقیقت باید گفت زیبایی این در بیش از عظمت و شکوه آن است.
زمانی که پیترو دلاواله وارد اصفهان میشد، در شهر ساخت و ساز گستردهای شروع شده بود
قدری پایینتر مدخل ورودی زنان دربار است، اما درِ آن هنوز بر جای گذاشته نشده است. مقابل در این عمارت، در طرف دیگر میدان، مسجدی است (مسجد شیخ لطفالله) با گنبدی زیبا که تمام دیوار آن از کاشیهای ظریف و رنگارنگ پوشیده شده است. در ضلع فوقانی میدان مسجدی است که فعلا مشغول ساختن آن هستند و در پایین میدان نزدیک بازار (منظور شمال میدان است) به قرینهی آن سردر بزرگی است که در طبقهی بالای آن دو جایگاه قرار دارد که هر روز غروب آفتاب در آن نقاره میزنند و دو آهنگ جنگی ایران و ترک را مینوازند که به گوش خوش میآید و با وجود بزرگی میدان در همه جا طنین میافکند.
وسط میدان با سنگهای ریز فرش شده و برای دویدن یا اسبسواری موقعیتی از آن بهتر وجود ندارد. دورتادور این میدان را ساختمانهای مساوی و موزون و زیبا فراگرفته که سلسلهی آنها در هیچ نقطه قطع نشده است. تمام حجرهها با فواصل مساوی و در دو سوی خیابانهای مسقف بین صفوف متفاوتی تقسیم شده است که کاسبان کالاهای خود را در آنها عرضه میکنند. درها همه بزرگ و دکانها همسطح خیابان و پر از کالا هستند و بالای آنها ایوانها و پنجرهها و هزاران تزئینات مختلف منظرهی زیبایی به وجود آورده است. این حفظ تناسب در معماری و ظرافت کار باعث زیبایی بیشتر میدان میشود و با وجودی که عمارتهای میدان ناوونا (Piazza Navona) در رم بلندتر و غنیتر هستند، اگر جرئت این را داشته باشم باید بگویم میدان شاه را به دلایل مختلفی بر آن ترجیح میدهم
میدان ناوونا، رم
اطراف میدان در نزدیکی دکانها نهر پرآبی جاری است که در وسط آن سنگهایی برای رفت و آمد پیادهها قرار دادهاند و بین این نهر و دکانها، به خط مستقیم، درختهای پرشاخ و برگ و یکسان کاشتهاند که چند وقت دیگر وقتی برگهای آن بروید به نظرم قشنگترین منظرهی عالم را تشکیل خواهند داد.
دلاواله از ورود شاه عباس اول به اصفهان و حضور وی در میدان نقش جهان و فراهم شدن بساط جشنی عظیم همراه با چراغانی میدان خبر میدهد. او دربارهی چراغانی مینویسد:
وقتی چراغها و مشعلها و سایر لوازم کار چراغانی آماده شد، شاه دستور داد که آنها را روشن کنند و تمام مردان مسلح، از کوچههایی که بسته نبود، نزد وی روند اما زنان در دکانها و بازارها بمانند؛ زیرا او میخواست بانوان حرم خود را به تماشای چراغانی ببرد. محوطهی چراغانی، که راههای ورود به آنجا را از هر سو با دیوارهایی بسته بودند، مشتمل بود بر میدان نقش جهان با تمام خانهها و سردرها و کویها و بازارهای اطراف این میدان و همچنین بازار تجار ابریشم و بازارهای کفاشان و عطاران و بازار قیصریه که بازاری است مخصوص فروش پارچه.
توماس هربرت (Thomas Herbert) انگلیسی، که در سال ۱۰۰۶ خورشیدی (۱۶۲۷ میلادی) به ایران سفر کرد، قدیمیترین نقش را از میدان نقش جهان در سفرنامهی خود آورده است. او میدان را با عنوان «میدان یا بازار بزرگ در اصفهان» تصویر کرده است. هربرت روی بام بازار، در قسمت شمالی میدان، قرار گرفته و این طرح را تهیه کرده است. او خود میدان نقش جهان را ستوده است و مینویسد:
میدان یا بازار بزرگ بدون شک مجللترین و مطبوعترین بازار در تمام جهان است. این میدان شبیه به مرکز بورس ما یا شبیه میدان سلطنتی در پاریس است، اما شش بار از آن بزرگتر.
تصویر میدان نقش جهان از توماس هربرت
مرکز بورس لندن
میدان سلطنتی پاریس
ژان باتیست تاورنیه (Jean Baptiste Tavernier) فرانسوی، که در فاصلهی سالهای ۱۰۱۰ تا ۱۰۴۳ خورشیدی (۱۶۳۱ تا ۱۶۶۴ میلادی)، یعنی در روزگار سلطنت شاه صفی و شاه عباس دوم به ایران سفر کرد، میگوید:
پس از احداث و رونق میدان جدید، میدان کهنه به تدریج اهمیت خود را از دست داد؛ اگرچه هنوز دو قسمت آن آباد بود و کسبه در عمارات سرپوشیدهی آن جای داشتند.
او دربارهی میدان مینویسد:
میدان بزرگ اصفهان از بناهای شاه عباس کبیر است. دورتادور ایوان ورودی آن مهتابی ساختهاند. در طول میدان اتاقهای کوچکی به ارتفاع ۳ متر بنا شدهاند که غالباً در شرف خرابی هستند؛ زیرا از خشت خام ساخته شدهاند. چند قدم دور از ایوان، نهری از سنگ جدول بنا کردهاند که دور میدان امتداد مییابد اما در نگهداری و حفظ آن غفلت کردهاند. وسط میدان چوب بلند یا دکلی نصب کردهاند. وقتی شاه میخواهد تیراندازی کند، جام زرینی روی آن دکل نصب میکنند.
سوارکار باید در حالت تاختن از زیر آن بگذرد و با تیر و کمان آن جام را بزند. هر کس جام را با تیر بزند جام از آن او خواهد بود و من خودم دیدم که شاه صفی در پنج تاخت سه جام را با تیر فرود آورد. از این تیرک وسط میدان تا به مسجد بزرگ محل فروش زغال و هیزم است. از تیرک تا زیر ساعت برجی، که سمت شمال میدان است، محل فروش آهنآلات، زین و یراق کهنه و فرشهای کهنه است. در فضای مقابل ساعت، مرغ و کبوتر و سایر پرندهها را میفروشند.
جلوی عمارت سلطنتی هیچ دکانی نیست و همیشه پاک و تمیز است. در طرف غرب میدان، سمت عمارت، نزدیک به ۷۰ لوله توپهای بزرگ و کوچک به صف شدهاند. این توپها را شاه عباس بزرگ با آن ساعت برجی بعد از فتح هرمز از آنجا آورده است. روزهای جمعه میدان پر از جمعیت میشود و روستاییان صنایع روستایی را برای فروش به آنجا میآورند.
دولیه دلاند (Daulier Deslandes) فرانسوی، که در دوران سلطنت شاه عباس دوم در اصفهان بوده و ژان تونو (Jean Thevenot) فرانسوی دیگر، که در سال ۱۰۴۲ خورشیدی (۱۶۶۳ میلادی) به اصفهان سفر کرده، در سفرنامههای خود تصاویری از میدان نقش جهان به دست دادهاند که با حقیقت همخوانی ندارد و بیشتر جنبهی تخیل دارد.
طرح دولیه دلاند از میدان نقش جهان
تصویر بازی چوگان از تونو
ژان شاردن (Jean Chardin) فرانسوی در سالهای ۱۰۴۴ خورشیدی (۱۶۶۵ میلادی) و ۱۰۵۰ خورشیدی (۱۶۷۱ میلادی) به ایران سفر کرد. او، که ایران را در عهد شاه عباس دوم و شاه سلیمان به روشنی تصویر کرده است، دربارهی میدان نقش جهان مینویسد:
میدان سلطنتی یا میدان شاه یکی از زیباترین و خوشمنظرهترین میدانهای جهان است. سردر مسجد شاه و سردر بازار شاه، که هر کدام در دو طرف میدان واقع هستند، به شکل نیمهلالی است و جلوی هر یک حوضی است به محیط ۲۰ متر که اطراف آن از سنگ ساخته شده و همواره در آنها آب زلال جریان دارد؛ چه یکی از لذتهای ساکنان ممالک گرمسیری داشتن آب خنک و سرد است. دور این میدان جویی است که از آجر ساخته شده و روی آن را با قشری از مادهای به نام آهک سیاه اندودهاند
طرح شاردن از مسجد جامع عباسی
هر یک از حجرههای طبقهی زیرین دو دکان دارد که یکی از آنها رو به میدان و دیگری رو به بازار گشوده میشوند. راههایی که به بازار منتهی میشوند در موقع تابستان بسیار خنک هستند. میدان دارای دوازده ورودی عمده و چند ورودی کوچک است.
شاردن در جای دیگری از سفرنامهی خود دربارهی عمارت ساعت میدان نقش جهان، در جنب جنوبی مسجد شیخ لطف الله، توضیح میدهد:
عمارت ساعت، که فعلا مورد توجه نیست، به هنگام به تخت نشینی شاه عباس دوم برای تفریح و خوشآمد وی ساخته شده است. این عمارت مانند بازیچهی کودکان است؛ مخصوصا برای کسی که چیز مهمی در عمر خود ندیده باشد؛ زیرا شاهان ایران تا موقع تاجگذاری به حال کودکی (یعنی در حرمسرا) به سر میبرند. این عمارت عبارت است از تعدادی عروسک، بازوها و سرها و دستهایی که به صورت نقاشیشده روی دیوار نصب و به جای اعضای آنها به کار میرود.
مسجد شیخ لطف الله و عمارت ساعت در طرف راست تصویر
تعدادی پرنده و حیوانات چوبی هم هستند که با حرکت پاندولهای ساعت به حرکت آمده و در سر ساعت به صدا درمیآیند. ایرانیان این دستگاه را با چنان نظر تحسینی نگاه میکنند که ما به ساعت استراسبورگ (Strasbourg) نمینگریم. آنها آن را شاهکار قوای محرکه میدانند، در صورتیکه نقاشیهای آن بیتناسب و صدای آن ناموزون و گوشخراش و بازیچهای بیش نیست.
ساعت استراسبورگ
در آخر میدان، دو ستون مرمرین، که در بازی چوگان از آن استفاده میکنند، برپاست. در طول در کاخ، به فاصلهی ۱۱۰ قدم از هر سو، نردهی چوبی منقشی نصب شده است که در فضای محصور بین آن و کاخ ۱۱۰ توپ چدنی را که رنگ سبز به آنها زدهاند به ردیف تعبیه کردهاند. این توپها از غنائمی هستند که پس از فتح جزیرهی هرمز نصیب ایرانیان شده است. در مرکز میدان هم تیرک بلندی هست که در روزهای رسمی برای نشانهزدن به کار میرود.
کاخ عالی قاپو و نردههای جلوی آن
بالای سر مدخل بازار شاه، دو ایوان سرپوشیدهی بزرگ هست که به آن نقارهخانه میگویند. هر روز به هنگام برآمدن آفتاب و غروب خورشید، در آنجا سرنا، دهل و طبل مینوازند. این میدان بزرگ در روزهای برگزاری جشنها، عیدها و مراسم پذیرایی از سفیران کشورهای خارجی از جمعیت خالی میشود. اما در روزهای دیگر، فروشندگان هر نوع کالا در این میدان بساط پهن میکنند. صاحبان کالا متاع و ابزار خود را شبها از میدان بیرون نمیبرند. آنها، بیآنکه کسی مسئول نگهبانی اجناسشان باشد، آنها را در صندوقها یا کیسهی بزرگ یا چادری جا میدهند. بر اثر این آسانگیری زیانی به ایشان نمیرسد؛ زیرا مجازات دزدی در ایران بسیار شدید است.
بازار شاه در شمال میدان است. سردر و جلوخان آن بزرگ و به راستی خوشمنظره و باشکوه است. بر سردر بازار، صحنهی جنگ شاه عباس کبیر با ازبکان نقش شده است. بالای سردر، جاساعتی بزرگی است که اکنون از ساعت خبری نیست و ناقوسی، که وزن تقریبی آن افزون بر ۴۰۰ یا ۴۵۰ کیلوگرم است، جای دارد. علت نبود آن احتمالا این است که فعل ساعتسازی نیست یا به سبب آن است که هر نوع صدای ناقوس در مذهب ایرانیان ممنوع است.
طرح شاردن از بازار قیصریه
در کنار آن کلمات لاتین زیر حک شده است: Santa Maria Oro Pro nobis mulieribus به معنای «ای حضرت مریم برای ما بیچارگان دعا کن». از این کلمات چنین به نظر میرسد که این ناقوس متعلق به شهر هرمز بوده و پس از غلبهی شاه عباس بر پرتغالیها و فتح هرمز از آنجا به اصفهان آورده است. شاه عباس این سردر را از آن جهت قیصریه نام نهاده که شبیه سردر یکی از بناهای شهر قیصریه است. از سردر قیصریه وارد مجللترین و بزرگترین بازار اصفهان میشویم که در دورهی صفویه مرکز فروش پارچههای گرانبها بوده و نمایندگان شرکتهای خارجی در آنجا حجرههای داشتهاند.
در وسط بازار چهارسویی است که دارای گنبد منقش زیبایی از زمان شاه عباس است. در جبههی فوقانی سردر قیصریه، کاشیکاری معرق نفیسی کار شده که موضوع آن نمایش ستارهی قوس (کمان) است. مورخان مشرقزمین ساخت شهر اصفهان را در برج قوس دانستهاند و این مجموعه را به شکل نیمهانسان و نیمهببری که دمش مار بزرگی است در سردر قیصریه نمایش دادهاند. نیمهانسان در دو تصویر موجود در حال تیراندازی است.
سردر بازار قیصریه
شاردن در ادامه حرفهی دیگر غرفههای میدان را معرفی میکند که شامل دفترداران، صندوقسازان، زینسازان، عطاران، برنجفروشان، طناببافان، چوبتراشان، پنبهزنان، کفشگران، قلابدوزان و دکمهسازان، چپقسازان، داروفروشان، تیر و کمانفروشان و شمشیرسازان میشوند.
شاردن همچنین نوشته است که در گوشهی حرمسرا، دو پایهستون مرمرین بسیار زیبا و گرانبها وجود دارد که از خرابههای تخت جمشید آوردهاند.
شاردن نحوهی چراغانی میدان نقش جهان را اینگونه توصیف میکند:
در اطراف بناهای عالی، پایههایی از چوب قرار دادهاند که روی آنها از پایین تا بالا جای چراغ ساخته شده که در جشنها و اعیاد روی آنها چراغ گذارده روشن میکنند و در هیچ کجای دنیا چنین چراغانی دیده نمیشود؛ زیرا تعداد این چراغها در حدود ۵۰ هزار عدد است
نقاشی سانسون از عالی قاپو و چوب بلند وسط میدان
آنها همانطوری که به سرعت اسب میتازند بدون اینکه پای خود را از رکاب درآورند خود را خم میکنند و نیزهها را از روی زمین جمع میکنند و به رسم پارتهای قدیم، در حالی که چهارنعل اسب میتازند و فرار میکنند از عقب تیر از کمان در میکنند و باز به همین ترتیب در حالی که به سرعت اسب میتازند روی خود را برمیگردانند و از پشت سر وسط بشقاب طلایی را که بر سر چوب بلندی در وسط میدان برپا داشتهاند هدف قرار میدهند و تیر از کمان رها میکنند.
شاه که تمرین تیراندازی را از تالار بزرگ قصر تماشا میکند به هر کس که جام طلا را به زیر میآورد جایزهای میدهد و بشقاب طلا را نیز به او میبخشد و همچنین برای او پولی میفرستد تا وسایل پذیرایی شاه را در منزلش فراهم کند؛ زیرا معمول چنین است که کسی که بشقاب طلا را نشانه میکند شاه برای تشویق او به منزلش میرود و در آنجا غذای مختصری صرف میکند».
انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer)، سیاح و محقق آلمانی، در سال ۱۰۶۳ خورشیدی (۱۶۸۴ میلادی) در اصفهان اقامت گزید. او در سفرنامهی خود مینویسد: اصفهان میدانهای بسیاری دارد که مشهورترین آنها میدان کهنه و میدان نو یا میدان شاه در جنوب غربی اصفهان است. پیرامون میدان را کارگاهها، دکههای هنرمندان و قهوهخانهها فراگرفته بود. تنها چیزی که او در سفرنامهی خود به مطالب دیگران میافزاید این است که میگوید شاه سلیمان به علت خسیس بودن چندان علاقهای به ورزش نشان نمیدهد.
نقاشی کمپفر از میدان نقش جهان
جملی کارری (Gemelli Careri) مسافر ایتالیایی، که در سال ۱۰۷۲ خورشیدی (۱۶۹۳ میلادی) به اصفهان وارد شد، میدان نقش جهان را به شرح زیر توصیف میکند:
«این میدان و اغلب عماراتی که در اطراف آن دیده میشوند به حکم شاه عباس روی ویرانههای یک میدان قدیمی، که سابقاً مقر یکی از شاهزادگان ایرانی و سپس فرمانداری شهر بود بنا شده است. گویا میدان قدیمی کوچکتر از میدان کنونی بوده است. دیر پرتغالیها، که من نیز اکنون ساکن آن هستم، در نزدیکی این میدان قرار گرفته است. زیبایی وضع میدان، تناسب ستونها، طاقها، مغازهها، درها و پنجرههای این میدان را با بزرگترین میدانهای اروپا قابل مقایسه میسازد.
با توجه به عظمت و ظرافت معماری میتوان گفت این میدان از میدان سنت مارکو ونیز باشکوهتر است. طاقهای میدان سنت مارکو به وسیلهی دیوارهایی بسته شده در صورتی که طاقهای این میدان راههای مساجد و عمارات اطرافاند. بالای مغازهها به طرز جالبی بنا شدهاند که عموماً منزل و محل سکونت هنرمندان است. در اطراف میدان جویهای باریکی از سنگ تعبیه شده اما به ندرت آب در آنها جریان دارد؛ معمولاً آب کمی در ته جویها میماند و میگندد و بوی تعفن به اطراف پخش میشود.
میدان سنت مارکو ونیز
از درختان چناری که شاه عباس به دست خود در این میدان کاشته بود هنوز چندتایی باقی مانده است. جایگاههایی در عالی قاپو بنا شده که محل تحصن گناهکاران و جنایتکاران بود و حتی درماندگان و ستمدیدگان، که از طرف حاکمان مورد ستم قرار میگرفتند، برای دادخواهی به این محل میآمدند و شاه در این محل شخصاً به شکایتهای پناهندگان میرسید. در پشت عالی قاپو در بزرگی به چشم میخورد که به در علی موسوم و در آستانهی آن سنگ مدوری است که مورد احترام زیاد ایرانیها است.
در میدان حوضی قرار دارد که فوارههای آن به وسیلهی مخصوصی، که آن را به برجهایی میرساند، کار میکنند. اغلب مردم تنگ قلیان خود را با آب تمیز و خنک این حوض پر میکنند. این محل پاتوق عدهای از اهالی شهر به ویژه درویشهایی است که با صدای منکر خود صبح تا شب برای گرفتن پول از مردم داد میکشند. در طبقهی آخر کاخ، تخت سلطنتی قرار گرفته و شاه میتواند در حال نشسته تمام میدان را زیر نظر داشته باشد.
درهای متعددی هم در اطراف کاخ دیده میشود که یکی از آنها دور از نظرها و برای این تعبیه شده که پادشاه هر وقت اراده کرد از آن در به مسجد شاه برود. روی در دوم مسجد شاه، که رو به حیاط داخلی مسجد باز میشود، پارچههای کوچک و بزرگ نقره کوبیده شده است. درون مسجد نقش و نگار طلایی و تزئینات عربی زیبایی دارد. کف آن با بهترین فرشهای نفیس بافت ایران مفروش شده است. در اطراف مسجد شیخ لطف الله دکههایی قرار دارد که در آنها مرغ بریان و گوشت کوبیدهی پخته به فروش میرسد.
گاهی در جلوی کاخ، برای سرگرمی شاه، گاوبازی یا با حیوانات وحشی مقابله میکنند. علاوه بر اینها عدهای طنابباز شیاد و مسخره نیز با ادا و حرکات خود مردم را سرگرم میسازند».
مسافر مشهور دیگری که در زمان صفویه به اصفهان آمد کرنلیوس دبروین (Cornelius de Bruyn) هلندی است. او در سال ۱۰۸۲ خورشیدی (۱۷۰۳ میلادی) به اصفهان آمد. توصیفی که او از میدان میدهد چیزی به توصیفهای پیشینیان اضافه نمیکند ضمن اینکه جهت عمارتها را نیز به اشتباه ذکر میکند.
طرح دبروین از میدان نقش جهان
جیمز موریه (Morier) در سال ۱۱۸۸ شمسی (۱۸۰۹ میلادی) این میدان را دیده و مینویسد که تمام درختان آن را از ریشه در آورده و به جای آنها درختان چنار تازهای نشاندهاند که سایهی مطبوعی ندارد و میدان دارای آن نظم و ترتیب و منظرهای که شاردن شرح میدهد نیست.
طرح روی جلد کتاب حاجی بابای اصفهانی از جیمز موریه
اوژن فلاندن (Eugene Flandin) نقاش فرانسوی در سال ۱۲۱۹ خورشیدی (۱۸۴۰ میلادی) اصفهان را دیده و توصیف کرده است. او دربارهی میدان نقش جهان مینویسد:
در جنوب شهر محلی بزرگ به اسم میدان شاه یا محل سلطنتی وجود دارد که در یک طرف آن گنبد و منارههای مسجد بزرگ بر شکوه آن افزوده است. این مکان، که یکی از باشکوهترین مکانهای جهان است، فضایش مستطیلیشکل و در درونش مستطیل دیگری است که دورش را جوی آبی احاطه کرده است. بعضی درختها را برای ساختن پایهی توپ قطع کردهاند و به جایش درختی ننشاندهاند و تنها باید افسوس خورد؛ زیرا در موقع گرمی هوا غیر ممکن است بشود از این میدان گذر کرد.
قسمت اعظم میدان را اکنون تاجران خارجی اشغال کردهاند. این محل یک نوع بازار دائمی است که بیچارگان و فقرا لباسهای کهنه و کمقیمت خود را برای فروش به آن محل میآورند. این نوع بازار، که در هوای آزاد دایر است، متعلق به تاجرهای بیچاره است که قدرت اجاره کردن دکان ندارند. مالیاتهای عایدی از آن خرج مسجد شاه میشود. نزدیک این محل آشپزان مشول آشپزی هستند و پیوسته سیخهای کباب را روی اجاق کوچکی قرار میدهند؛ با مخارج کمی میتوان غذای لذیذی تهیه کرد.
نقاشی فلاندن از میدان نقش جهان
در گوشهای درویشها به مدح علی و نقالان قصاید و غزلیاتی از دیوان حافظ و گلستان سعدی و شاهکارهای فردوسی مثل رستم و سهراب میخوانند. در میدان پاسبانی وجود دارد که مزاحمان را مجازات میکند. قبلاً دورتادور میدان شاه مغازه بوده اما امروز به نصف رسیده است. اکنون بخش زیادی از این میدان بایر است که مالداران مالهای خود را به جولان آورده نمایشهایی از قبیل یورش و غیره انجام میدهند تا چابکی و استقامت اسبهایشان را نشان دهند.
دیولافوا (Dieulafoy) مسافر فرانسوی که از سال ۱۲۶۰ خورشیدی (۱۸۸۱ میلادی) به ایران آمد دربارهی میدان نقش جهان چنین مینویسد:
وسعت زیاد آن و قرینه بودن ساختمانها بیاندازه جالب توجه و قابل ملاحظه است. این امتیازات و ویژگیها که نتیجهی ذوق و سلیقهی معماران است نه تنها این میدان را بر تمام عمارتهای شرقی برتری داده بلکه در موقعی که ساخته شده در اروپا نظیری نداشته است. آیا حیرتآور نیست که در اواخر قرن شانزدهم در مملکتی که در آن صنعت و هنر چندان رونقی نداشته بناهایی به وجود آید که از حیث نظم و ترتیب دارای ویژگیهای معماری قرن هفدهم فرانسه باشد؟
میدان نقش جهان در زمان دیولافوا
در مقابل این شکوه و جلال انسان از خود میپرسد که آیا روح معماران امپراتوری روم قبل از حلول در وجود غربیان در وجود معماران چهارباغ و بناهای میدان شاه وارد شده است؟ من میتوانم با نهایت اطمینان بگویم که در دنیای متمدن امروز هیچگونه بنایی وجود ندارد که بتواند از حیث وسعت و زیبایی و تقارن بناها شایستهی مقایسه با این میدان باشد. مسافرانی که از قرن هجدهم به بعد به ایران آمدهاند و این بناها را دیدهاند همه موافق هستند که در هیچیک از شهرهای مهم اروپا مجموعه ساختمانی نیست که قابل مقایسه با میدان شاه اصفهان باشد.
مسجد شیخ لطف الله محل ساعت بزرگ ونیز را به خاطر میآورد و روبهروی آن به جای منارهی ناقوس کلیسا کاخ رفیع عالی قاپو واقع شده است؛ به عقیدهی من نباید به این مقایسه پرداخت زیرا که به زیان ایتالیا تمام خواهد شد. کجا در ایتالیا میتوان به تماشای آسمان صافی پرداخت که اشعهی زرین آفتاب بر روی کاشیهای قشنگ فیروزهای با اشکال زنبقهای مارپیچی سفید و زرد بتابد؟ آفتاب پردهی زرین بر روی تمام این بناها انداخته است. نقارهچیان با آن کرناهای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از غروب آن در بالای عمارت نقارهخانه به رسم نیاکان باستانی خود به آفتاب، که بزرگترین نمایندهی قوای زندهی طبیعت است، سلام میدهند.
ساعت ونیز
هینریش کارل بروگش (Heinrich Karl Brugsch) دوبار به ایران سفر کرده است. سفر دوم او در سال ۱۲۶۵ خورشیدی (۱۸۸۶ میلادی) انجام شد. او در بدو ورود به اصفهان، برخلاف انتظارش اصفهان آبادی ندید. البته هرچه به مرکز شهر نزدیکتر میشد آثار حیات را بیشتر مشاهده میکرد. او میدان نقش جهان را چنین شرح میدهد: این آثار به معنی واقعی کلمه شاهکارهای معماری هستند. این میدان که در گذشته پر رفت و آمد بوده است و در آنجا اسبسواری و چوگانبازی میکردهاند و در گوشهای از آن صنعتگران و دستفروشان به داد و ستد مشغول بودهاند امروزه خلوت و متروک شده است.
اکنون نزدیک دهانهی بازار که به این میدان باز میشود، دستفروشان اجناس خود را عرضه میکنند. در وسط میدان سکویی ساختهاند و در کنارش تیری به زمین فرو کردهاند که به شکل غمانگیزی خودنمایی میکند. جنایتکاران و محکومان را در اینجا به دار میآویزند. در میدان اجناس و کالاهایی که در بازار اصفهان عرضه میشوند کمتر به کالایی برمیخوریم که آن را در تهران یا سایر شهرها دیده باشیم. اصفهان در زمینهی کارهای دستی و هنری هنوز هم شهرت بسزایی دارد و در اصل مرکز نقاشان ایران به شمار میآید؛ هرچند متأسفانه اکنون نقاشیهایشان بیشتر جنبهی قالبی و کپی پیدا کرده است.
پیر لوتی (Pierre Loti) فرانسوی، که در سال ۱۲۸۳ خورشیدی (۱۹۰۴ میلادی) در اصفهان بوده در سفرنامهی خود دربارهی نقارهخانهی میدان نقش جهان چنین مینویسد: به محض اینکه مسجد شاه، که در تمام طول روز آبی است، در پرتو آخرین اشعهی غروب در این دقیقهی مخصوص بنفشرنگ میشود، صدای نقارهخانه بلند میشود. طبلها و بوقهای بزرگ، که نظیر آنها در هندوستان دیده میشود، به صدا درمیآیند.
تصویری از نقارهزنی
از هزاران سال پیش این رسم بوده است و هنوز هم پابرجاست که هنگام غروب بدین وسیله به خورشید درود میفرستند. هنگامی که اشعه آفتاب خاموش میشود، این دستگاه موسیقی وحشیانه ناگهان به صدا در میآيد. ضربههای بزرگ نواخته میشود. صدای بوق و کرناها مانند نوای حیوانات وحشی در برابر شکست سپاه نور به گوش میرسد. فردا صبح نقارهچیها در همین محل امروزی جمع شده و موقع طلوع آفتاب نقاره میزنند.
در ساحل رود گنگ در هندوستان نیز صبح و شام هنگام طلوع و غروب آفتاب بر این شاه ستارگان درود میفرستند و نظیر همین صدا دو دفعه در روز در بالای شهر بلند میشود. دیوارهای حجرهها خاکستری مایل به قرمز است که گاهی بناهایی عالی و عجیب، که سر تا پا مینایی رنگ است، آنها را قطع میکند. در طرفین جویها دو رشته درخت با گل سرخ وجود دارد. دستهای روی نیمکتهایی که روی جوب نهاده شدهاند نشستهاند تا بهتر خنکی آب را حس کنند.
وسط میدان تقریباً همیشه خالی و کاملاً روشن است. عدهای از مردم که عمامه به سر دارند پس از ادای نماز صبح از مسجد بیرون میآیند. این جمعیت در آغاز در سایهی سردرهای بزرگ آبیرنگ ظاهر شده سپس در پرتو نور خورشید متفرق میشوند. خانمهای سیاهپوش بر الاغهای سفید سوار و گردش میکنند. جمعیت و لباسهایی که امروز دیده میشود نسبت به آنچه در زمان شاه عباس بزرگ دیده میشد بسیار ناچیز است؛ در آن زمان تمام طلاهای آسیا به سوی اصفهان میآمد. هر اندازه جلو میرویم متوجه میشویم که منارهها و گنبد مسجد و چیزهای دورتر در عقب صحن مسجد و ایوان خراب و در حال نابودی هستند.
میدان نقش جهان در اواخر دوره قاجار
هانری رنه دالمانی (Henry-Rene d’Allemagne) فرانسوی در سال ۱۲۸۶ شمسی (۱۹۰۷ میلادی) اصفهان را دیده و دربارهی میدان نقش جهان چنین نوشته است:
ما از باغهای بزرگی که کاخ سلطنتی در آن واقع شده عبور کردیم و به میدان شاه رسیدیم که نظیر آن در دنیا دیده نمیشود. در دوران سلطنت صفویه درهای تمام حجرهها به طرف میدان باز میشده و تاجران در آنها مشغول کار بودند اما اکنون اغلب این حجرهها خراب و متروک مانده و از درختان چنار میدان هم اثری بر جای نمانده است. ظلالسلطان در زمان اقتدار خود تمام این حجرهها را سربازخانه کرده بود.
رژهی سربازان ظل السلطان از نگاه هانری رنه دالمانی
فردریک چارلز ریچاردز (Frederick Charles Richards) انگلیسی که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) در اصفهان بوده دربارهی میدان نقش جهان چنین مینویسد:
طرح عالی میدان شاه در اولین نظر نشان میدهد که شالودهای که نقشهی شهر بر آن تنظیم شده تا چه حد وسیع بوده که آن را به صورت یکی از عظیمترین میدانهای جهان درآورده است. گرچه از لحاظ توجهی که به آن میشود نسبت به سایر میدانها در مرتبهی آخر قرار دارد.
طرح این میدان به اندازهای در طرز اجرای بازی چوگان مؤثر بود که زمینهای ورزشی هارلینگهام (Hurlingham) و سایر زمینهای ورزشی کم و بیش از روی این میدان ساخته شدند. در حال حاضر اما دوچرخهسواری ورزش معمول این میدان است. آنها نمیدانند دوچرخههایی که تازه به کشور آنها وارد شده مانند بازی گوی و چوگان قدیمی شده است. آنها با روپوشهایی مانند جامهی خواب که انتهای آن را به مچ پای خود بستهاند یا آن را لای دندانهای خود گذاشتهاند در گوشه و کنار میدان به دوچرخهسواری مشغول هستند و از این کار لذت میبرند.
رژهی سربازان ظل السلطان از نگاه هانری رنه دالمانی
فردریک چارلز ریچاردز (Frederick Charles Richards) انگلیسی که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) در اصفهان بوده دربارهی میدان نقش جهان چنین مینویسد:
طرح عالی میدان شاه در اولین نظر نشان میدهد که شالودهای که نقشهی شهر بر آن تنظیم شده تا چه حد وسیع بوده که آن را به صورت یکی از عظیمترین میدانهای جهان درآورده است. گرچه از لحاظ توجهی که به آن میشود نسبت به سایر میدانها در مرتبهی آخر قرار دارد.
طرح این میدان به اندازهای در طرز اجرای بازی چوگان مؤثر بود که زمینهای ورزشی هارلینگهام (Hurlingham) و سایر زمینهای ورزشی کم و بیش از روی این میدان ساخته شدند. در حال حاضر اما دوچرخهسواری ورزش معمول این میدان است. آنها نمیدانند دوچرخههایی که تازه به کشور آنها وارد شده مانند بازی گوی و چوگان قدیمی شده است. آنها با روپوشهایی مانند جامهی خواب که انتهای آن را به مچ پای خود بستهاند یا آن را لای دندانهای خود گذاشتهاند در گوشه و کنار میدان به دوچرخهسواری مشغول هستند و از این کار لذت میبرند.
زمین چوگان امروزی
از این گذشته عدهی دوچرخهسواران نسبت به مساحت میدان بسیار ناچیز است؛ به طوری که به زمین دبستانی شبیه است که در ساعات تعطیل، کودکان آن را ترک گفته و فقط چند کودک نگونبخت، که از دیگران عقب ماندهاند، با یکدیگر مشغول بازی هستند. هماکنون یک اصفهانی متجدد از علاقهی جوانان به این تفریح جدید استفاده کرده و راه جدیدی برای تجارت یافته است؛ او تعدادی دوچرخهی کهنه را جمعآوری کرده و با کرایه دادن هر یک از آنها برای خود ثروتی گرد آورده است.
در سال ۱۳۱۱ پروژهی بازسازی بناها و زیباسازی محوطه انجام شد و میدان به شکل امروزین درآمد. میدان نقش جهان میدانی شاخص است که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت اروپاییان داشته؛ به طوری که وقتی نام معماری ایرانی-اسلامی میآید معمولاً اینجا از اولین جاهایی است که به ذهنشان متبادر میشود. در ادامه بعضی از جدیدترین نظرات مسافران خارجی میدان نقش جهان را مرور میکنیم:
گردشگر فرانسوی، که در اواخر دیماه ۹۶ از میدان دیدن کرده، مینویسد:
«گویا این میدان، بعد از میدان تیانآنمن (Tienanmen) چین بزرگترین میدان دنیا است. پوشش گیاهی و فوارهها آن را تزئین کردهاند و همیشه بومیانی آنجا هستند. مغازههای بسیاری دورتادور میدان قرار دارند؛ میتوانید از آنها خرید کنید یا گشتی در میدان بزنید».
میدان تیانآنمن پکن
مسافر یونانی، که در میانهی دیماه ۹۶ از آنجا بازدید کرده، میگوید:
«مهمترین بناهای اسلامی دور این میدان جمع شدهاند. اگر به ایران میروید اینجا را نباید از دست دهید».
گردشگر انگلیسی، که او نیز در میانهی دیماه ۹۶ به میدان رفته، مینویسد:
«تنها عیب آنجا آن است که فروشندگان مدام دنبال جذب کردن توریستها به داخل مغازهشان هستند. همچنین بومیان مرتب سراغتان میآیند تا مهارتهای زبانیشان را با شما تقویت کنند و دقیقاً معلوم نیست به دنبال چه هستند. جدا از آن، میدان بناهای درخشانی دارد. میتوان آنجا با قیمت پایینی دوچرخه اجاره کرد و بدون خطر تصادف در میدان گشت زد. خوشبختانه باجهی پلیسی برای توریستها دایر کردهاند که میتوانند انگلیسی صحبت کنند و همکاری خوبی دارند.
نیازی به گفتن نیست که سوغاتیهای زیادی میتوانید از آنجا تهیه کنید. اما اگر وقت دارید بد نیست به بازار بزرگ شمال میدان نگاهی بیندازید. ارزشش را دارد که یک روز کامل را برای دیدار از میدان و بناهایش اختصاص دهید. پیشنهاد میکنم صبح زود به آنجا بروید که خیلی شلوغ نیست تا عکسهای خوبی بگیرید. همچنین نور غروب نیز برای عکاسی خوب است».